دامهای گناه (تله وموش )
خدا تله موش گیری گذاشته ،وقتی می خواهد خبیثها را گیر بیاورد،یک مشت شهوت می زندسریک تله انسانهای شهوتران مثل موش که سراغ بادام سوخته و بادام بو داده و گردوی بو داده میرود ودر تله می افتد ،دور شهوات جمع می شوند. خدا از لای سوراخ فاسق را بیرون می کشد. این قدر شهوت را بو دار و جذاب می کند که همان طوری که گردووبوی گردو موش را وسوسه می کند ،جاذبه شهوات هم انسان خبیث را وسوسه می کند و انسان را بیرون می کشد ،چه شهوت جنسی باشد،چه شهوت شهرت ومحبوبیت،وشهوت برتری جویی و ریاست طلبی.
دیده اید که یک سر قلاب تله یک شاخه آزاد آهنی است و سر این را گردو می گذارند موش آ رام آرام می آید،این را گاز می زند. خیال می کند هیچ کس نفهمیده ومتوجه نشده.یک ذره بیشتر می خورد یواش یواش فنر از سر دیگر قلاب کنده می شود وروی گردن موش می افتد.
آدم فاسق هم می گوید:هیچکس نفهمیده،زنا کردم.هیچکس متوجه نشد،پس باز هم ادامه میدهم.خوب نتیجه اش چه می شود؟خودت توی تله افتادی ونابود شدی!دور تادورجهنم پراز شهوات است تا شهوترانانرا بسوی خویش بکشد وبه کام خود فرو برد.